کد مطلب:190874 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:118

مؤمن باید همیشه حافظ اسرار باشد
به دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله مسلمانان، قلعه ی یهودیان بنی قریظه را كه در نزدیكی مدینه بود، محاصره كردند، چون آنان در صدد كارشكنی و آزار مسلمین بودند؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله جز جنگ و كشتار آن ها چاره ای نمی دید. به پیامبر صلی الله علیه و آله پیام فرستادند كه ابولبابه را نزد ما بفرست تا در كار خود با او مشورت كنیم (ابولبابه سابقه ی آشنایی با آنان داشت) . رسول خدا صلی الله علیه و آله ابولبابه را نزد آن ها فرستاد، آنان در مقام مشورت به ابولبابه گفتند: صلاح ما را چه می دانی؟ آیا حكم رسول خدا صلی الله علیه و آله را بپذیریم یا نه؟ ابولبابه گفت: آری؛ قبول كنید، بدانید كه نظر رسول خدا درباره ی شما كشتن است (و اشاره به گلوی خود كرد) .

در این هنگام، ابولبابه از گفتار خود پشیمان شد و با خود گفت: به خدا خیانت نمودم و راز پیامبر صلی الله علیه و آله را آشكار كردم، (چون در هر زمان، یكی از امور و تدابیر جنگی، پوشاندن اسرار و رازهای جنگی است، ابولبابه برخلاف مصالح مسلمین راز جنگی آنان را افشا نمود) ، از این رو سخت ناراحت بود تا آن كه از شدت شرمندگی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله نیامد و مستقیم به طرف مسجد النبی صلی الله علیه و آله رهسپار شد. در مسجد خود را به یكی از ستون ها (دومین ستون نزدیك قبر رسول خدا كه به استوانة التوبه مشهور است) بست و گفت: از این ستون باز نمی شوم تا بمیرم یا خدا مرا بیامرزد.

هنگامی كه این پیش آمد را به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر دادند، حضرت فرمود: اگر ابولبابه نزد من آمده بود، خودم برای او از خداوند طلب آمرزش می كردم؛ اینك كه به خدا رو آورده، خدا سزاوارتر است.



[ صفحه 168]



ابولبابه روزها روزه می گرفت، شب كه می شد، دخترش به اندازه ی قوت لا یموت برایش غذا می آورد، و هنگامی كه می خواست قضای حاجت كند، او را از بند باز می كرد، سپس او را به آن ستون می بست. پس از مدتی، به رسول خدا صلی الله علیه و آله كه در حجره ی ام سلمه بود، از طرف خداوند وحی شد كه توبه ی ابولبابه پذیرفته شد. ام سلمه با اجازه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد ابولبابه رفت و او را به قبولی توبه اش مطلع ساخت. ابولبابه حمد و سپاس خدا را كرد. مسلمانان آمدند و او را از بند ستون آزاد نمودند، سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله او را ملاقات كرد و فرمود: خداوند تو را آمرزید؛ اینك بسان روزی شدی كه از مادر متولد شدی.

ابولبابه از رسول اكرم صلی الله علیه و آله اجازه خواست تا به شكرانه ی قبولی توبه اش، تمام دارایی اش را در راه خدا صدقه بدهد؛ حضرت اجازه نداد. ابولبابه انفاق دو سوم دارایی اش را خواست؛ حضرت اجازه نداد. ابولبابه عرض كرد: پس یك سوم آن را اجازه بدهید؛ حضرت اجازه داد، و در این هنگام این آیات نازل شد:

(و آخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملا صالحا و آخر سیئا عسی الله أن یتوب علیهم ان الله غفور رحیم - خذ من أموالهم صدقة تطهرهم و تزكیهم بها وصل علیهم ان صلاتك سكن لهم والله سمیع علیم - ألم یعلموا أن الله هو یقبل التوبة عن عباده و یأخذ الصدقات و أن الله هو التواب الرحیم) [1] .

دیگران كه به گناهان خود اقرار كردند، و كارهای نیك را



[ صفحه 169]



با كارهای بد آمیخته نمودند، امید آن كه خداوند توبه ی آنان را بپذیرد، كه خداوند آمرزنده و مهربان است.

از اموالشان صدقه بگیر تا پاك شوند و حسناتشان زیاد شود. در حق آنان دعا كن؛ دعای تو آرامش ایشان است، كه خدا شنوا و دانا است.

آیا نمی دانید كه خداوند توبه ی بندگانش را می پذیرد، و صدقاتشان را قبول می كند، كه خداوند آمرزنده ی مهربان است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله این آیات را برای مسلمانان تلاوت نمود [2] .


[1] توبه، 103 -105.

[2] بحارالانوار، ج 6، ص 693.